می خوام تو رو که باشی
جون بدی تا نمیرم ، عزیز هم ترانه
تو واژه ها اسیرم
می خوام تو رو که باشی
تو دم دم نفسهام ، تو لحظه های دردم
محکم بگیری دستام
می خوام تو رو که باشی
حتی اگه نباشم ، حتی اگه تو رویام
خیال رفته باشم
می خوام تو رو که باشی
گم بشی تو وجودم ، حتی وقتی نبودی
من عاشق تو بودم
از من نخواه که باشم
کم نیارم تو دستات ، پرپر بشم تو حس
خاب لطیف چشمات
از من نخواه که باشم
بودنی رنگ موندن ، حست کنم تو رگهام
عین ترانه خوندن
از تو می خوام که باشی
باشم و باشه یاور ، تو لحظه هام بمونی
تادم دمای آخر
از تو می خوام که باشی
تاکه ترانه باشه ، اگه یه روز بمیرم
رو شونه ی تو باشه
+ نوشته شده در هشتم بهمن ۱۳۸۸ ساعت 12:23 توسط جواد
|
مرا نه سر نه سامان آفردن